صفحه 5 از 7 ... 34567
نمایش نتایج: از 201 به 250 از 342

موضوع: یه واقعیت تلخ به اسم عشق

31624
  1. بالا | پست 201

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    میتونی یه کاری کنی کمتر ببینیش؟ میتونی بری خونه پدر مادرت یه مدت؟

  2. بالا | پست 202

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    خانوم خودت گول نزن همین فردا برو درخواست طلاق بده و از شوهر و برادر شوهرت دور شو زندگی جدیدی بساز!!

  3. بالا | پست 203

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملکه شیشه ای نمایش پست ها
    میتونی یه کاری کنی کمتر ببینیش؟ میتونی بری خونه پدر مادرت یه مدت؟
    نه اصلا ولی اون سر کارشه از صبح تا بعداز ظهر یه مدته که پیشه خانواده همسرم زندگی میکنیم ولی قراره خونه که گرفتیم از اینجا بریم ولی خب چون همسرم زمانه کاریش زیاده نمیزارن تو خونه بمونم منو میارن پیش خودشون

  4. بالا | پست 204

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    خانوم خودت گول نزن همین فردا برو درخواست طلاق بده و از شوهر و برادر شوهرت دور شو زندگی جدیدی بساز!!
    وا من میخوام برگردم به زندگیم چرا طلاق بگیرم

  5. بالا | پست 205

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    برادر شوهر چند سالشه؟ قبلا هم پرسیدم ایشون قصد ازدواج ندارن؟ پدر و مادرشون نمیخوان زن بگیرن واسش؟

  6. بالا | پست 206

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    نه اصلا ولی اون سر کارشه از صبح تا بعداز ظهر یه مدته که پیشه خانواده همسرم زندگی میکنیم ولی قراره خونه که گرفتیم از اینجا بریم ولی خب چون همسرم زمانه کاریش زیاده نمیزارن تو خونه بمونم منو میارن پیش خودشون
    میتونی یه مدت بری پیش خانوادت تا از برادر شوهرت دور باشی به شوهرتم اولیتیماتوم بدی که زودتر خونه بگیرن بعدشم دیگه برنگردی خونه پدرشوهرت.
    به همین راحتی

  7. بالا | پست 207

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    ....
    ویرایش توسط ghazal1 : 06-15-2016 در ساعت 05:14 PM

  8. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 208

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    وا من میخوام برگردم به زندگیم چرا طلاق بگیرم
    خانوم وا نداره!! شما 4 ماه پیش باید برمی گشتی به زندگیت و الن دیگه همه چی تموم شده یا بهتر تمومش کردین!!

    اینم راحلی بود به نظرم بنده می رسید چون دیگه ادامه این زندگی ارزش نداره و ممکنه منجبر به خون ریزی هم بشه!! شما هم مراقب باش .... حالا بازم تصمیم با خودتونه!!

  10. بالا | پست 209

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    farimah@

    اقا فرخ خواهشا این تاپیک بندید دیگه داره قبح این کار ریخته میشه و انگار مسله داره عادی میشه ....

  11. بالا | پست 210

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18374
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    10
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    سلام
    من از ابتدا ماجرای شمارو دنبال میکردم اما چیزی تاحالا ننوشتم،خیلی تو موقعیت شما بودن و هستن(تو جامعه خیلی ها با مشکل خیانت مواجه اند )هر کسی تو زندگیش با نوعی مشکل مواجه هست .خدارو شکر شما خیلی از مشکلات دیگران رو ندارین اما نقطه ضعف شما کار دست شما داده ،فعالیت زیاد اینجام نشون میده که واقعا میخواهید به مسیر درست برگردید
    الان کاریه که شده ،راهه توبه بازه پس چه بهتر که از این ماه رمضان شروع کنید
    همه میدونن و گفتن که شما باید بتونید از برادر شوهرتون فاصله بگیرید پس این باید یکی از مهمترین کارهاتون باشه
    اما از طرفی شما نیاز به یک همراه دارید تا این وابستگی کم بشه ، بنظرم یک دوست خوب اینجا میتونه به شما کمک کنه،کسی که باهاش بتونید درد و دل کنید و چه بهتر که نزدیک شما باشه و بتونه شمارو از نظر روحی و عاطفی روپا نگه داره(یک دوست همجنس )
    چون شوهر شما اکثر مواقع کنارتون نیست و به نوعی این کمبود محبت وجود داره نباید از طرف هر کسی این کمبود رو بخواهید جبران کنید
    فقط خودتون میتونید به خودتون کمک کنید و امیدوار باشید برادر شوهرتونم زودتر بره سر خونه زندگی خودش چون مسیر سختی دارید برای طی کردن


    Sent from my iPhone using Tapatalk
    ویرایش توسط sir.shojaee : 06-15-2016 در ساعت 02:05 AM

  12. بالا | پست 211

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    وا من میخوام برگردم به زندگیم چرا طلاق بگیرم
    فقط میتونم بگم متاسفم
    همین....
    اینهمه حرف زدیم
    راه و چاهو نشون دادیم
    اخرشم همونی شد ک ما گفتیم

    دیگه بدتره این ک نمیشه ...
    میشه؟؟؟
    ک شما شوهر داشتی و با
    یکی دیگه
    حالا هرکی
    رابطه جنسی داشتی

    فقط ی سوال
    واقعا
    واقعا دلت واسه شوهرت
    واس غرور و غیرتش
    نسوخت؟؟؟
    اصن شوهرت هیچی....
    ک اگه میسوخت اصن این رابطه شروع نمیشد
    دلت واس خودت نسوخت؟؟؟

    چرا محکم جلو برادر شوهرت وانستادی
    چرا محکم و قاطع در برابر خاسته هاش نگفتی نه
    چرا اینقد سست
    چرا اینقد زود جلو محبت ی غریبه خودتو وا دادی
    چرا اینقددد خودتو حقیر کردی

    چی شد الان؟؟؟
    ب چی رسیدی؟؟
    غیر پشیمونی
    غیر عذاب وجدان
    بهت گفتم
    خیانت فقط عذاب وجدان میاره
    ولی گوش نکردی

    دیگه چی بگم و
    چی بگیم

    بیخیال این رابطه شو
    برو توبه کن
    ادامه زندگی با شوهرتم خودت میدونی

    ب سلامت
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  13. بالا | پست 212

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقایقم نمایش پست ها
    فقط میتونم بگم متاسفم
    همین....
    اینهمه حرف زدیم
    راه و چاهو نشون دادیم
    اخرشم همونی شد ک ما گفتیم

    دیگه بدتره این ک نمیشه ...
    میشه؟؟؟
    ک شما شوهر داشتی و با
    یکی دیگه
    حالا هرکی
    رابطه جنسی داشتی

    فقط ی سوال
    واقعا
    واقعا دلت واسه شوهرت
    واس غرور و غیرتش
    نسوخت؟؟؟
    اصن شوهرت هیچی....
    ک اگه میسوخت اصن این رابطه شروع نمیشد
    دلت واس خودت نسوخت؟؟؟

    چرا محکم جلو برادر شوهرت وانستادی
    چرا محکم و قاطع در برابر خاسته هاش نگفتی نه
    چرا اینقد سست
    چرا اینقد زود جلو محبت ی غریبه خودتو وا دادی
    چرا اینقددد خودتو حقیر کردی

    چی شد الان؟؟؟
    ب چی رسیدی؟؟
    غیر پشیمونی
    غیر عذاب وجدان
    بهت گفتم
    خیانت فقط عذاب وجدان میاره
    ولی گوش نکردی

    دیگه چی بگم و
    چی بگیم

    بیخیال این رابطه شو
    برو توبه کن
    ادامه زندگی با شوهرتم خودت میدونی

    ب سلامت
    وای خدا شما میدونین من خودمم داغونم بابا خدا هم اینجوری با من رفتار کنه که من راهی جز خود کشی ندارم حرفاتون داره منو ناامید میکنه بخدا من امیدمم از دست بدم نابود میشم چرا اینجوری چرا کمکم نمیکنید من اون موقع احساساتم کمبودام قلبم بهم غلبه کرد الانم دارم همه اون احساساتو میکشم الان خیلی چیزا فهمیدم این فهمیدن منو نابود کرده بخدا دارم ذره ذره آب میشم چرا کسی درکم نمیکنه چرا همتون دارین با حرفاتون سنگسارم میکنید یعنی خدا هم اینجوریه من اینهمه ذلتو قبول کردم تا ب خدا برسم هیچ کسم ندارم بابا بفهمین منو من از دیروز حتی نگاهشم نکردم همه راهارو بستم باهاش رابطه رو کات کردم

  14. بالا | پست 213

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملکه شیشه ای نمایش پست ها
    میتونی یه مدت بری پیش خانوادت تا از برادر شوهرت دور باشی به شوهرتم اولیتیماتوم بدی که زودتر خونه بگیرن بعدشم دیگه برنگردی خونه پدرشوهرت.
    به همین راحتی
    ب همین راحتی که شما فک میکنید نیست شوهرم قبول نمیکنه بیشتراز یه روز خونه پدرم باشم خونه مونم کمتراز یک ماه دیگه حل میشه ولی خانواده همسرم اجازه نمیدن تو خونه تنها بمونم ب نظر خودمم تو خونه تنها بمونم اون آقا میاد خونه م خونه مادرشوهرم بهتره هیچ کاری نمیتونه بکنه نمیتونه حرف بزنه

  15. بالا | پست 214

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    خانوم وا نداره!! شما 4 ماه پیش باید برمی گشتی به زندگیت و الن دیگه همه چی تموم شده یا بهتر تمومش کردین!!

    اینم راحلی بود به نظرم بنده می رسید چون دیگه ادامه این زندگی ارزش نداره و ممکنه منجبر به خون ریزی هم بشه!! شما هم مراقب باش .... حالا بازم تصمیم با خودتونه!!
    یعنی هیچ راهی نیست خدا میگه راه توبه بازه خدا اگه من واقعا توبه کنم اون منو میپذیره ولی شما امید منو ناامید کردین با این حرفتون
    چرا اگه من برگردم به زندگیم چرا ادامه ش ارزش نداره
    اگر من عذاب وجدان نداشتم اگر به کارام ادامه میدادم بدون اینکه بیام اینجا اکه این تاپیکارو بعداز پنج شیش سال میزدم با الانم که اینهمه پشیمونم اینهمه داغونم آیا مساوی بودم پس توروخدا با حرفاتون ناامیدم نکنید شوهرم هنوز هیچی نفهمیده این یعنی خدا میخواد برگردم اونوقت شما میگی ارزش نداره مگه برگشت من فقط بخاطر شوهرمه من دارم نابود میشم شوهرم هیچ میدونه شبوروزم شده گریه

  16. بالا | پست 215

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    farimah@

    اقا فرخ خواهشا این تاپیک بندید دیگه داره قبح این کار ریخته میشه و انگار مسله داره عادی میشه ....
    واقعا هدفت از این حرف چی بود ؟؟؟؟؟؟؟ چه ربطی داشت ها؟؟؟؟؟؟ داره کمک میخواد خوشت میاد یکی تایپک خودت ببنده ......
    بعدشم این کسی که خواستی بیاد فریماه و فرخ
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  17. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 216

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    farimah@

    اقا فرخ خواهشا این تاپیک بندید دیگه داره قبح این کار ریخته میشه و انگار مسله داره عادی میشه ....
    کاش هیچ وقت اینجا نمیومدم حرفتون خیلی ناامیدم کرد خیلی گناه ها از زنا بدتره من از خودم دفاع نمیکنم من فهیمیدم چه گناهی مرتکب شدم اما من شنیدم غیبت گناهیس از زنا هم بدتر خیلی گناهای دیگه مرسی از نظرتون ولی خواهشا دیگه نظر ندین با حرفاتون من فقط بیشتر تو باتلاق خفه میشم

  19. بالا | پست 217

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    یعنی هیچ راهی نیست خدا میگه راه توبه بازه خدا اگه من واقعا توبه کنم اون منو میپذیره ولی شما امید منو ناامید کردین با این حرفتون
    چرا اگه من برگردم به زندگیم چرا ادامه ش ارزش نداره
    اگر من عذاب وجدان نداشتم اگر به کارام ادامه میدادم بدون اینکه بیام اینجا اکه این تاپیکارو بعداز پنج شیش سال میزدم با الانم که اینهمه پشیمونم اینهمه داغونم آیا مساوی بودم پس توروخدا با حرفاتون ناامیدم نکنید شوهرم هنوز هیچی نفهمیده این یعنی خدا میخواد برگردم اونوقت شما میگی ارزش نداره مگه برگشت من فقط بخاطر شوهرمه من دارم نابود میشم شوهرم هیچ میدونه شبوروزم شده گریه
    خدا خودش میدونه که من نمیخوام سرزنشت کنم .
    دیدین که اولشم واقعا اشکم درومد اصلا باورم نمیشد کارتون به اونجا کشیده
    فکر کردم اومدی بگی تموم شده و از بچه ها تشکر کنی بهت کمک کردن

    ولی اینو بدون که توبه رو خیلی سطحی گرفتی!!!!!!!!
    اصلا الان میدونی جرم شما چیه؟؟؟؟؟و تاوانش سنگساره!!!!!
    سنگسار !
    وگرنه خدا میگفت کاری بهش نداشته باشید بزارین توبه کنه ..اغوش منم بروش بازه !

    ولی کسی که خطایی میکنه اول باید تاوانشو بده و بعد به آغوش خدا برگرده !
    من اصلا دست و دلم میلرزه راجع به این چیزها نظر بدم .
    ولی نمیدونم .
    شاید امید راست میگه
    داره قبح این موضوع میریزه
    شما نمیدونم نمیدونمولی واقعا چطور یبار دیگه میخوای به سمت همسرت برگردی ..وای وای نمیدونم واقعا چی بگم .

    فقط بچه هام نباید فک کنن فقط برادرشوهرت نامردی کرده .
    این تو هم بودی که دلت میخواسته لذت ببری ...کمبوداتو جبران کنی .

    ولی فقط بیشتر فکر کن ..عمیق تر فکر کن ...خیلی خیلی فکر کن ..
    برگرد از اول تایپیکت رو بخون..دونه به دونه ..همین ....

  20. 2 کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 218

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    یعنی هیچ راهی نیست خدا میگه راه توبه بازه خدا اگه من واقعا توبه کنم اون منو میپذیره ولی شما امید منو ناامید کردین با این حرفتون
    چرا اگه من برگردم به زندگیم چرا ادامه ش ارزش نداره
    اگر من عذاب وجدان نداشتم اگر به کارام ادامه میدادم بدون اینکه بیام اینجا اکه این تاپیکارو بعداز پنج شیش سال میزدم با الانم که اینهمه پشیمونم اینهمه داغونم آیا مساوی بودم پس توروخدا با حرفاتون ناامیدم نکنید شوهرم هنوز هیچی نفهمیده این یعنی خدا میخواد برگردم اونوقت شما میگی ارزش نداره مگه برگشت من فقط بخاطر شوهرمه من دارم نابود میشم شوهرم هیچ میدونه شبوروزم شده گریه
    خانوم 4 ماه پیش هم گفتیم اگر قطع نکنی کارت به رابطه جنسی کشیده میشه و بعد عقل ات سرجاش میاد!!

    الان می گیم اگر از برادر شوهرت دور نباشی بعد یک مدت عذاب وجدانت فرو کش می کنه !! این بار بردار شوهرت هم بگه نه شما میگی اره اون نشد میری دنبال یکی دیگه!!

    این جدای هم با طلاق و رفتن به شهر دیگه میشه همین!!

  22. بالا | پست 219

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    واقعا هدفت از این حرف چی بود ؟؟؟؟؟؟؟ چه ربطی داشت ها؟؟؟؟؟؟ داره کمک میخواد خوشت میاد یکی تایپک خودت ببنده ......
    بعدشم این کسی که خواستی بیاد فریماه و فرخ
    شب بود اولش خوندم فکر کردم اقا فرخ!! منظورم هم واضح از اول این عشق نبود هوس بود .....

  23. بالا | پست 220

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    کاش هیچ وقت اینجا نمیومدم حرفتون خیلی ناامیدم کرد خیلی گناه ها از زنا بدتره من از خودم دفاع نمیکنم من فهیمیدم چه گناهی مرتکب شدم اما من شنیدم غیبت گناهیس از زنا هم بدتر خیلی گناهای دیگه مرسی از نظرتون ولی خواهشا دیگه نظر ندین با حرفاتون من فقط بیشتر تو باتلاق خفه میشم
    خانوم اولا اینکه میگی شوهرت نمی دونه دلیل بر این نیست که مدیون شوهرت نیستی !! توبه هم خدا از طرف خودش می بخشه و حالا از شوهرت چطور می خواهی حلالیت بطلبی ....

    گناه بزرگ و کوچک خودت می دونی خدا ت!!

    بهتر ین راحلی که به ذهن بنده می اید این هست!! حلالیت از شوهرت هم می مونه برای قیامت.....

  24. بالا | پست 221

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    اینجور که شما میگین حق با شماست من فک کردم با توبه و کات کردن با اون آقا میتونم ب زندگیم برگردم ولی مثه اینکه دارم اشتباه میکنم خدا حالا حالاها منو نمیبخشه من خیلی پستم خیلی پس چکار میتونم بکنم پس چکار کنم اینجور که شما میگی من خیلی آدمه کثیفیم که به هرچی دست بزنم نجس میشه با این اوصاف لیاقت مادری رو هم ندارم لیاقت عبادت خدارو هم ندارم یعنی پس تکلیف من چیه شما میگی چطور میتونم برگردم سمت همسرم حالا نه همسرم قبولم میکنه نه خدا نه هیچ کس پس من چکار کنم

  25. بالا | پست 222

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27919
    نوشته ها
    67
    تشکـر
    1
    تشکر شده 38 بار در 25 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    تو هم میخوای عذاب وجدان نداشته باشی هم میگی پشیمونم هم برادر شوهررو ول نیمکنی
    اره تو ولش نمیکنی منم 1 دخترم ولی اظهار پشیمونیت و دوباره با اون اقا بودن رو نمیتونم بفهمم اگه اون میاد سمتت تو محل نزار بهش
    همه حرفای بچه ها از هر جهت ک بهشون نگاه کنی درسته
    اگه بخوای ادامه بدی باید 1 عمر سر بزیر برادر شوهرت باشی ک اگه میخوای ادامه بدی باید باهاش رفت و امد خانوادگی نداشته باشی
    بچه ها از رفتارای بچه گانت و کمبود محبتت خسته شدن بببخشید ک رک گفتم خب مغرور باش زن نباید شل باشه
    هم نمیخوای باهاش باشی هم دوستش داری
    تکلیف خودتو روشن کن
    اگه ادامه بدی خونریزی بین این 2 برادر بوجود میاد ابرو خودتم میره بچتم ازت میگیرن مهریه هم بهت نمیدن
    ولی بیا و تمومش کن چند بار ک بهش بی محلی کنی حساب دستش میاد
    مگر اینکه او رابطه س.. ب دل اقا نشسته باشه و اون روی خودشو با تهدید نشونت میده
    دیگه هم هی نگو درکم کنید طعنه نرنید تهمت نزنید میخوام برگردم خب بچه ها به حرفات اعتماد ندارن چون خیلی راهنماییت کردن
    اگه میخوای سمتش نری بیا کمکت کنیم ن اینکه فردا بیا پیام بزاری وای نشد نتونستم بهش ن بگم
    اگه میخوای تمومش کنیم من از بچه ها خواهش میکنم تمنا میکنم کمکت کنن

  26. بالا | پست 223

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    خدا خودش میدونه که من نمیخوام سرزنشت کنم .
    دیدین که اولشم واقعا اشکم درومد اصلا باورم نمیشد کارتون به اونجا کشیده
    فکر کردم اومدی بگی تموم شده و از بچه ها تشکر کنی بهت کمک کردن

    ولی اینو بدون که توبه رو خیلی سطحی گرفتی!!!!!!!!
    اصلا الان میدونی جرم شما چیه؟؟؟؟؟و تاوانش سنگساره!!!!!
    سنگسار !
    وگرنه خدا میگفت کاری بهش نداشته باشید بزارین توبه کنه ..اغوش منم بروش بازه !

    ولی کسی که خطایی میکنه اول باید تاوانشو بده و بعد به آغوش خدا برگرده !
    من اصلا دست و دلم میلرزه راجع به این چیزها نظر بدم .
    ولی نمیدونم .
    شاید امید راست میگه
    داره قبح این موضوع میریزه
    شما نمیدونم نمیدونمولی واقعا چطور یبار دیگه میخوای به سمت همسرت برگردی ..وای وای نمیدونم واقعا چی بگم .

    فقط بچه هام نباید فک کنن فقط برادرشوهرت نامردی کرده .
    این تو هم بودی که دلت میخواسته لذت ببری ...کمبوداتو جبران کنی .

    ولی فقط بیشتر فکر کن ..عمیق تر فکر کن ...خیلی خیلی فکر کن ..
    برگرد از اول تایپیکت رو بخون..دونه به دونه ..همین ....
    تاوانش چیه الان غزل خانم من چکار کنم تا تاوانشو پس بدم چطوری برم به همه بگم منو سنگسار کنن بعد اگر زندع موندم توبه کنم ؟
    چکار کنم تا تاوانشو پس بدم
    مگه من گفتم مقصر نیستم جرم من از اون بیشتره حالا چکار کنم شما بگو کار درست چیه بخدا دارم نابود میشم

  27. بالا | پست 224

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیه67 نمایش پست ها
    تو هم میخوای عذاب وجدان نداشته باشی هم میگی پشیمونم هم برادر شوهررو ول نیمکنی
    اره تو ولش نمیکنی منم 1 دخترم ولی اظهار پشیمونیت و دوباره با اون اقا بودن رو نمیتونم بفهمم اگه اون میاد سمتت تو محل نزار بهش
    همه حرفای بچه ها از هر جهت ک بهشون نگاه کنی درسته
    اگه بخوای ادامه بدی باید 1 عمر سر بزیر برادر شوهرت باشی ک اگه میخوای ادامه بدی باید باهاش رفت و امد خانوادگی نداشته باشی
    بچه ها از رفتارای بچه گانت و کمبود محبتت خسته شدن بببخشید ک رک گفتم خب مغرور باش زن نباید شل باشه
    هم نمیخوای باهاش باشی هم دوستش داری
    تکلیف خودتو روشن کن
    اگه ادامه بدی خونریزی بین این 2 برادر بوجود میاد ابرو خودتم میره بچتم ازت میگیرن مهریه هم بهت نمیدن
    ولی بیا و تمومش کن چند بار ک بهش بی محلی کنی حساب دستش میاد
    مگر اینکه او رابطه س.. ب دل اقا نشسته باشه و اون روی خودشو با تهدید نشونت میده
    دیگه هم هی نگو درکم کنید طعنه نرنید تهمت نزنید میخوام برگردم خب بچه ها به حرفات اعتماد ندارن چون خیلی راهنماییت کردن
    اگه میخوای سمتش نری بیا کمکت کنیم ن اینکه فردا بیا پیام بزاری وای نشد نتونستم بهش ن بگم
    اگه میخوای تمومش کنیم من از بچه ها خواهش میکنم تمنا میکنم کمکت کنن
    بابا بقرآن ب پیر ب پیغمبر از دیروز نگاهشم نکردم بخدا ترسیدم از خدا از عذابش از شوهرم از بی ابرویی بخدا دیگه تمومش کردم من کجا گفتم نتونستم از دیروز فقط کمک خواستم یکی میگه تو باید سنگسار شی یکی میگه طلاق بگیر
    بخدا دارم نابود میشم با این حرفا امیدی برام نموند چکار کنم حالا جز مرگ هیچ راهی برام نمونده دیگه

  28. بالا | پست 225

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    سلام
    ببنید اگه شما واقعا از طرف همسرتون احساس کمبود میکنید باید به خودشون بگید
    باید در جریانشون بذارید و با بیانی نرم ولی رک باهاشون حرف بزنید
    شما تعهد دارید به همسرتون یعنی عهد بستید که با وفاداری با تمام شرایط هم سازگار باشید
    و با هم کنار بیاید و با کمک هم مشکلات هم دیگه رو حل کنید
    من واضح و روشن بهتون میگم این علاقه ی شما و برادر شوهرتون احتمالا نتیجه ی نداشتن حریم های شخصیتون بوده
    وقتی شما برای خودتون خطوط قرمز تعیین نکنید و اجازه بدید هرطوری باهاتون حرف بزنند و درهرباره ای باهم حرف بزنید
    و درد و دل کردن هاتون از یه حدی بالاتر بره نتیجش میشه این
    سعی کنید خطوط قرمزتون رو واسه خودتون داشته باشید و فقط سرتون تو زندگی خودتون باشه
    و زندگی عاشقانه ای برای خودتون و همسرتون تدارک ببینید که اگه واقعا بخواید میشه

  29. بالا | پست 226

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16868
    نوشته ها
    356
    تشکـر
    1,100
    تشکر شده 545 بار در 260 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    چه مسیر تلخی
    واقعا وضعیت خطرناکی داری و به سلامت عبور کردن از این بحران به عوامل زیادی از جمله
    میزان شعور برادر شوهرت بستگی داره. باید فاصله بگیری، و این تغییر باید به قدری شدید
    باشه که برادر شوهرت هم متوجه بشه. باید بفهمه تو متحول شدی یا اصلا انقلابی در تو
    به وجود اومده.
    این که میگم شعور برادر شوهر هم مهمه به خاطر این که معلوم نیست چه واکنشی داشته
    باشه. اگه انسان باشه درک می کنه و کنار میکشه، اما شاید بخواد با تهدید و ارعاب سوءاستفاده
    کنه. در هر صورت چیزی که مهمه اینه که باید بهش بفهمونی این قضیه تمام شده ست، حتی اگه
    به قیمت از دست رفتن کل زندگیت باشه

  30. بالا | پست 227

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    اینجور که شما میگین حق با شماست من فک کردم با توبه و کات کردن با اون آقا میتونم ب زندگیم برگردم ولی مثه اینکه دارم اشتباه میکنم خدا حالا حالاها منو نمیبخشه من خیلی پستم خیلی پس چکار میتونم بکنم پس چکار کنم اینجور که شما میگی من خیلی آدمه کثیفیم که به هرچی دست بزنم نجس میشه با این اوصاف لیاقت مادری رو هم ندارم لیاقت عبادت خدارو هم ندارم یعنی پس تکلیف من چیه شما میگی چطور میتونم برگردم سمت همسرم حالا نه همسرم قبولم میکنه نه خدا نه هیچ کس پس من چکار کنم
    خانوم خداوند خیلی بزرگه حتما هم می بخشه ، اون دنیا هم کاری می کنه برات تا شوهرت تورو ببخشه!! از درگاه خدا نا امید نشو.

    طلاق برای این می گم که!! اول اینکه به گفته شما همسر شما با محبت نکردن و انجام ندادن وظیفه زناشویش منجر شما راه اشتباه بری.
    دوم اینکه این برادر شوهرت هر چی باشه رودرو می شید و تجدید خاطره میشه برات، و هر بار شوهرت ببینی حس گناه و... زندگی برات تلخ می کنه.

    خدا نکرده فهمیده بشه هم که........

    حالا شما همه کار بکنی ولی شوهرت باز اخلاق اش مثل قبل هستش و شما کمبود محبت کنی چی میشه!! به خودتون اعتماد داری دوباره راه کج نرید !!

    توکلتون به خدا باشه.....

  31. بالا | پست 228

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    تسلیت میگم نه به شما خانم مستانه به شوهرت که حس میکنم ماه رمضون تو این گرما داره سختی میکشه با دهن روزه واسه اینکه 4 قرون نون بیاره واسه زن و پچش که زندگیشون خوش باشه

    ولی خبر نداره زنش با داداشش تو بغل همن

    تسلیت واژه کوچکی است.........................

  32. کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 229

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    ....
    ویرایش توسط ghazal1 : 06-15-2016 در ساعت 05:20 PM

  34. بالا | پست 230

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Blue Way نمایش پست ها
    چه مسیر تلخی
    واقعا وضعیت خطرناکی داری و به سلامت عبور کردن از این بحران به عوامل زیادی از جمله
    میزان شعور برادر شوهرت بستگی داره. باید فاصله بگیری، و این تغییر باید به قدری شدید
    باشه که برادر شوهرت هم متوجه بشه. باید بفهمه تو متحول شدی یا اصلا انقلابی در تو
    به وجود اومده.
    این که میگم شعور برادر شوهر هم مهمه به خاطر این که معلوم نیست چه واکنشی داشته
    باشه. اگه انسان باشه درک می کنه و کنار میکشه، اما شاید بخواد با تهدید و ارعاب سوءاستفاده
    کنه. در هر صورت چیزی که مهمه اینه که باید بهش بفهمونی این قضیه تمام شده ست، حتی اگه
    به قیمت از دست رفتن کل زندگیت باشه
    سلام ممنونم از نظرتون بله هنوز واکنش اون آقارو نمیدونم نمیدونم چکار میکنه چه حرفایی میزنه من واقعا دیگه بمیرمم به قبل برنمیگردم

  35. کاربران زیر از Mastane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 231

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    تسلیت میگم نه به شما خانم مستانه به شوهرت که حس میکنم ماه رمضون تو این گرما داره سختی میکشه با دهن روزه واسه اینکه 4 قرون نون بیاره واسه زن و پچش که زندگیشون خوش باشه

    ولی خبر نداره زنش با داداشش تو بغل همن

    تسلیت واژه کوچکی است.........................
    من همه اینارو میدونم که الان دارم از اشتباهم نابود میشم میفهمم حالتون ازم بهم میخوره ولی به حق همین ماه رمضون من نمیخوام ادامه بدم از دیروز بل کل عوض شدم همه حرفاتون حقه ولی منم توبه کردم حتی مرگ هم واسه من کمه توروخدا دوستان یکم درک کنید با این حرفا زندگی من درست نمیشه من همه اینارو میدونم که الان اینجام

  37. بالا | پست 232

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24045
    نوشته ها
    1,075
    تشکـر
    990
    تشکر شده 1,812 بار در 718 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    ماشالله همه خراب کردن و کوبیدن و سرزنش رو بلدن... هرکی از راه میرسه یه لگد میزنه و میره! آفرین، واقعا افرین...

    بعضیا جوری صحیت میکنن که انگار خودشون علامه دهر هستن هیچوقت خودشون دچار مشکل نشدن و نمیشن!! چرا فکر میکنین این وضعیت فقط برای خانم مستانه هست؟ دور اطراف ما از این مسایل وجود داره ،

    ایشون به ار دلیل وارد همچین رابطه ای شده، مطمینا برادر شوهرش ول کن ماجرا نیست چون یه لقمه ی آمادس که صبج تا شب هر وقت اراده کنه میتونه مفت و مسلم هر لذتی میخواد رو ببره...

    اگه هنر دارین، بجای سرکوفت زدن و سرخورده کردن ایشون، بهش کمک کنین تا خودشو و زندگیشو نجات بده...

    با این لحن حرف زدنها فقط ایشون رو به تنگ میارین و خدایی نکرده ...

    اگا میتونین راه حلی دارین بسم الله، اگه هم راهی ندارین، انقدر سرزنش نکنین خدارو خوش نمیاد .. بعضی هاا هم جا نماز آب نکشن...

    گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنکه هست گیرند.
    ویرایش توسط orbital : 06-15-2016 در ساعت 03:09 PM

  38. 4 کاربران زیر از orbital بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 233

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق


    کی گفته از شوهرش باید طلب بخشش کنه ؟؟؟؟!!!! این گناهی که باید بین خدا و خودش باشه ...و هیچ وقت پیش هییچ کسی هم نباید بازگو بشه حکمش شاید سنگسار باشه ولی هیچ وقت اینکار و نمیکنه چون باید 4تا مرد شاهد باشن اون وقت کی میاد موقع رابطه 4نفر و بالا سرش نگهدارن ببینن ؟؟؟ یعنی انقد این گناه بد که خود خدا هم میخواد روش درپوش بذاره و نمایان نشه








    مستانه یه جاگفتی تلگرامت دیده باور کن همین یه تلنگر از طرف خداست بهترین راه پشیمونی همین ماه هستش مطمعن باش از ته دل توبه کنی خدا هیچ وقت میذاره زندگیت خراب بشه !!!!! توکل به خدا کنه روزایی که تنهایی. بیا این انجمن پیش ماها یا بچت و ببر پارکی تا شوهرت بیاد به بهونه پیاده روی همه اینا این همه بهونه میتونی پیدا کنی که بری خوش باشی

    برادر شوهرت هم نمیاد چیزی بگه چون میدونه اگر بگه اولین نفر پای خودش درگیره

    فقط اراده میخواد و بس
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  40. بالا | پست 234

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط orbital نمایش پست ها
    ماشالله همه خراب کردن و کوبیدن و سرزنش رو بلدن... هرکی از راه میرسه یه لگد میزنه و میره! آفرین، واقعا افرین...

    بعضیا جوری صحیت میکنن که انگار خودشون علامه دهر هستن هیچوقت خودشون دچار مشکل نشدن و نمیشن!! چرا فکر میکنین این وضعیت فقط برای خانم مستانه هست؟ دور اطراف ما از این مسایل وجود داره ،

    ایشون به ار دلیل وارد همچین رابطه ای شده، مطمینا برادر شوهرش ول کن ماجرا نیست چون یه لقمه ی آمادس که صبج تا شب هر وقت اراده کنه میتونه مفت و مسلم هر لذتی میخواد رو ببره...

    اگه هنر دارین، بجای سرکوفت زدن و سرخورده کردن ایشون، بهش کمک کنین تا خودشو و زندگیشو نجات بده...

    با این لحن حرف زدنها فقط ایشون رو به تنگ میارین و خدایی نکرده ...

    اگا میتونین راه حلی دارین بسم الله، اگه هم راهی ندارین، انقدر سرزنش نکنین خدارو خوش نمیاد .. بعضی هاا هم جا نماز آب نکشن...

    گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنکه هست گیرند.


    شما هم نظری داری بگو نداری بیانه صادر نکن.

  41. بالا | پست 235

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها

    کی گفته از شوهرش باید طلب بخشش کنه ؟؟؟؟!!!! این گناهی که باید بین خدا و خودش باشه ...و هیچ وقت پیش هییچ کسی هم نباید بازگو بشه حکمش شاید سنگسار باشه ولی هیچ وقت اینکار و نمیکنه چون باید 4تا مرد شاهد باشن اون وقت کی میاد موقع رابطه 4نفر و بالا سرش نگهدارن ببینن ؟؟؟ یعنی انقد این گناه بد که خود خدا هم میخواد روش درپوش بذاره و نمایان نشه








    مستانه یه جاگفتی تلگرامت دیده باور کن همین یه تلنگر از طرف خداست بهترین راه پشیمونی همین ماه هستش مطمعن باش از ته دل توبه کنی خدا هیچ وقت میذاره زندگیت خراب بشه !!!!! توکل به خدا کنه روزایی که تنهایی. بیا این انجمن پیش ماها یا بچت و ببر پارکی تا شوهرت بیاد به بهونه پیاده روی همه اینا این همه بهونه میتونی پیدا کنی که بری خوش باشی

    برادر شوهرت هم نمیاد چیزی بگه چون میدونه اگر بگه اولین نفر پای خودش درگیره

    فقط اراده میخواد و بس
    می تونی با یک جستجو ببنی زنا محصنه هم حق الله هست و هم حق الناس .

  42. بالا | پست 236

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24045
    نوشته ها
    1,075
    تشکـر
    990
    تشکر شده 1,812 بار در 718 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    شما هم نظری داری بگو نداری بیانه صادر نکن.
    مبتونی چشماتو وا کنی نظرات منو بخونی.

    شما انسان معلوم الحالی هستین پاسخ دادن به حرفای شما ابلحانست.

  43. 2 کاربران زیر از orbital بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 237

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط orbital نمایش پست ها
    مبتونی چشماتو وا کنی نظرات منو بخونی.

    شما انسان معلوم الحالی هستین پاسخ دادن به حرفای شما ابلحانست.
    جانماز بردار ببر جای دیگه پهن کن اینجا هم بهت مدال افتخار نمی دهند که در مورد نظرات دیگران حرف می زنی ، خودت می خواهی ادم خوبه نشون بدی.

  45. بالا | پست 238

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    می تونی با یک جستجو ببنی زنا محصنه هم حق الله هست و هم حق الناس .
    4تا شاهد میخواد ؟؟!!!! کو ؟؟؟؟
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  46. بالا | پست 239

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    4تا شاهد میخواد ؟؟!!!! کو ؟؟؟؟
    با شاهد اش کاری ندارم!! میگی کی گفته حق الناس اون می گم که حق الناس این دنیا هم نشد باید اون دنیا ازش حلالیت بخواهد.

    در ثانی وقتی میگم طلاق بگیر به خاطر این که کار به اونجا نرسه !! سنگسار کجا بود ممکنه برادرکشی و.... اتفاق بیفتده و ابرو ریزی و....

  47. بالا | پست 240

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    بعد اینکه خانوم گفت رابطه داشته ! اولین کسی که اومد پست گذاشت خودش بوده و خوب اولین پست اش قبل ویرایش خوندیم بعد اینجا ادعا ادم خوبه داره!!

  48. بالا | پست 241

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    از این که همگی سعی میکنید راهنماییشون کنید ممنونم
    ولی لطفا آروم و با لحن ملایم تری راهنماییشون کنید
    ازهمگی ممنون

  49. 2 کاربران زیر از مرسانا 19 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 242

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    وَ هُوَ الَّذِى یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِهِ وَ یَعْفُواْ عَنِ السَّیَِّاتِ وَ یَعْلَمُ مَا تَفْعَلُون } سوره شوری آیه ۲۵ ‏ }
    و اوست کسى که از بندگانش توبه می ‏پذیرد و از گناهان در می ‏گذرد و آنچه را که می ‏کنید، می ‏داند
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  51. 4 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 243

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط من خاص نمایش پست ها
    از این که همگی سعی میکنید راهنماییشون کنید ممنونم
    ولی لطفا آروم و با لحن ملایم تری راهنماییشون کنید
    ازهمگی ممنون
    همه اینجا می خواهند کمک کنند حالا هر کی دیدی نگاه می کنه!!

    ولی کسی که خودش اولین نفر بوده که سرزنش کرده میاد درس میده حالا کسی بود که خودش چیزی نگفته بود یک چیزی

  53. بالا | پست 244

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣﴾الزمر

    بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. (53)زمر
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  54. 3 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  55. بالا | پست 245

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    همه اینجا می خواهند کمک کنند حالا هر کی دیدی نگاه می کنه!!

    ولی کسی که خودش اولین نفر بوده که سرزنش کرده میاد درس میده حالا کسی بود که خودش چیزی نگفته بود یک چیزی
    امیفهمم اما انقدر زود واکنش نشون ندید...همه ی ما نیتمون کمک کردن به بقیه ست...این مهمه...شما هم که قصدتون کمک کردنه پس سعی کنید کمکشون کنید و بحث رو بزرگش نکنید...وقتی داره بحث میشه بالاخره یکی باید کوتاه بیاد

  56. 3 کاربران زیر از مرسانا 19 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 246

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    حق الناس که گردنشه

    حتی اگه شاهد نداشته باشه ...چون خودش میدونه چه کرده

    شاهد رو برا وقتی میخوان که دادگاه بخواد حکم بده

    ولی الان چیزی که هست با این حرفا نمیشه نجات داد مستانه رو

    همه ی ما ممکنه خطا کنیم

    انسان جایزالخطا نیست اما ممکم الخطا هست

    مستانه راه اشتباه و پر خطری رو رفته

    معلوم نیست برادرشوهرش چه واکنشی نشون بده در مقابل قطع رابطه

    هرچی که هست باید تموم بشه

    و اینکه مستانه باید این حس عذاب وجدان رو در خودش زنده نگه داره تا دیگه سمت این اشتباهات نره

    شاید سرزنش یه عده از دوستان هم باعث بشه مستانه به خودش بیاد

    اما دیگه شور کردن قضیه و حکم دادن و .... کار ما نیست

    هرگناهی هم که بالاتر باشه چیزی از گناه تو کم نمیکنه مستانه

    خودت رو توجیه نکن که بخواد دوباره این فکرا بیاد به سرت

    همشون گناه کبیره هستن

    فقط باید از این حس گناه و عذاب وجدان استفاده کنی

    بزرگش کنی برای خودت تا لذت گناه بریزه...تا زشتی این کار بزرگ بشه که دیگه سمتش نری

    توکل کن به خدا

    هیچکدوم از ماها جای خدا نیستیم که بخوایم بگیم بخشیده میشی یا نه

    تو راه درست برو...دیگه کاری به بقیش نداشته باش

    خدا که مثه ما بنده ها نیست...ببینه پشیمونه...ببینه داری راه درست رو میری دستت رو میگیره

    فقط توکل کن به خودش و راه درست رو در پیش بگیر

  58. 4 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 247

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    خانم عزیز من نمیدونم تا چه حد پیش رفتید .
    ولی اگر اراده کنید وزودتر قطع رابطه کنید به صلاحتونه
    شما میتونید تو یک خونه با برادر شوهر زندگی کنید وایشون رو طرد کنید .
    اگر هم سرسختی نشون داد بگید که خانواده رو مطلع می کنید .
    البته فقط در حد تهدید
    خانواده وهمسرتون هیچ وقت نباید مطلع بشن .
    این روزها وشبها در رحمت خدا برای همه بازه
    به شرط این که توبه واقعی باشه
    میمونه حق الناسی که بر گردنتونه
    با محبت به همسر وفرزندتون بیش از پیش گذشته رو تا حدودی جبران کنید .
    از طرف همسرتون روزه بگیرید .
    نماز بخونید .
    به هر حال این حق الناس بر گردن شماست .
    اگر امکان داره تلفنی با پیشنماز مسجدتون مشاوره کنید .اگر هم مشاور مذهبی سراغ دارید
    که چه بهتر مثلا یه خانم تحصیل کرده نه هر مشاوری
    به هر حال اگر کار به رابطه جنسی کشیده باشه شما زنای محصنه انجام دادید
    در صورت طلاق هم برای همیشه به این آقا حرام هستید .
    به همسرتون بگین که با وجود برادر مجردش راحت نیستید .
    تحت فشار بزارید ایشون رو که خونه مجزا بگیره
    حتی شده مصلحتی با خانواده همسرتون قطع رابطه کنید .
    باز هم میگم شما میتونید با ایشون تو یک خونه باشید ولی مرتکب گناه نشید .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  60. 4 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  61. بالا | پست 248

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    یه دعوای ساختگی وقهر هم میتونه یه مدت مثلا تا پایان ماه مبارک شما رو از اون خونه دور کنه .
    به همسرت بگو دیگه به هیچ وجه حاضر نیستی تو اون خونه زندگی کنی
    بگو حتی برای اسباب کشی هم نمیای
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  62. 4 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  63. بالا | پست 249

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,487 بار در 1,290 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    واقعا خیلی ناراحت شدم متاسفانه همه ی دوستان راه درستو بهتون نشون دادن ولی راه اشتباهو درپیش گرفتید اما امتحان شما هنوز ادامه داره فکر نکنید که دیگه این نهایتش بود و اگر بازم راه اشتباهو برید بدترشم هست .
    در رابطه با خدا که توبه یه سری مراحلی داره که مرحله اخرش اینه که با خدا عهد میبندی که دیگه اشتباه نکنی. و مطمنن خدا شما رو میبخشه .
    اما دو احتمال داره که برای شما اتفاق بیفته
    بهترین حالتش اینه که شوهرتون باخبر نمیشه و برادر شوهرتون با درخواست شما مبنی بر قطع رابطه موافقت میکنه و دیدارهاتون باید به صفر برسه و البته چون به شوهرتون خیانت کردید احتمالا شما تا اخر عمرتون عذاب وجدان خواهید داشت چون مسله نیست که با گذر زمان بشه فراموشش کرد پس اگر میخواید با ایشون باشید مطمن باشید هیچ راهی برای خلاص شدن از عذاب وجدانی که شما رو همیشه درگیر میکنه نخواهید یافت
    و بدترین حالتش اینه که برادر شوهرتون دست از سر شما بر نمیداره و احتمال داره این رابطه شما دوباره ودوباره تکرار بشه (اونموقع دیگه متاسفانه عذاب وجدانتون برای همیشه از بین میره و راه خدارو برای همیشه ترک میکنید و ممکنه هیچ وقت توبه نکنید چون قبح گناه که بریزه اینکار براتون یه چیز عادی میشه ) و در نهایت شوهرتون متوجه میشه و ....
    اینکه که کدوم از این اتفاقا میوفته هم به اراده شما و هم بستگی به رفتار و عکس العمل برادرشوهرتون بستگی داره
    البته راه سومی هم هست که شما از شوهرتون طلاق بگیرید و زندگی جدیدی رو بسازید (بدون شوهر و برادر شوهر ) و فکر میکنم اینجوری آرامش فکری شما هم بیشتر خواهد بود. و اینکه کدوم ازین راه ها رو میخواید انتخاب کنید خودتون باید تصمیم بگیرید
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  64. کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  65. بالا | پست 250

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27919
    نوشته ها
    67
    تشکـر
    1
    تشکر شده 38 بار در 25 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    مستانه جون 1 مصلی روبرومونه داره دعا میخونه چشامو بستم با تمام وجود دعات کردم
    میدونم خیلی دوران سختیه کافیه همه پستایی ک گذاشتی رو ادم بخونه ببینه تو چ باتلاقی گیر کردی ولی ازش خارج شو مطمئنم میتونی چون قسم خوردی ک بیرون بیای نتیجش هرچی ک میخواد باشه

  66. کاربران زیر از سمیه67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 5 از 7 ... 34567

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. واقعیت یا خیانت
    توسط mozhgane mehrani در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: 04-24-2015, 02:22 AM
  2. عدم قاطعیت
    توسط sun star در انجمن مشاوره شغلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 02-12-2015, 10:48 AM
  3. ۱۲ روش برای تبدیل ایده ها به واقعیت
    توسط m@ede در انجمن روانشناسی عمومی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-10-2014, 04:00 PM
  4. واقعیت در ضرب المثل «مادر را ببین! دختر را بگیر!»
    توسط Artin در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-31-2014, 12:27 PM
  5. چند افسانه و واقعیت در مورد خشم
    توسط R e z a در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-25-2013, 10:19 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد